Sonntag, 3. Juni 2012

! عمیق ترین ریشه ها و پیوندهای انسانی سرکوب شدگان مورد هجوم ونابودی است

نقض حقوق انسانی در ایران و فرهنگ سازی ریشه ایی در این راستا !
عمیق ترین ریشه ها و پیوندهای انسانی سرکوب شدگان مورد هجوم ونابودی است!

نقض حقوق و کرامت انسانی در هر گوشه ایی از جهان بطور مکرر انجام شده و خود را به شکلی متفاوت وبارز نشان داده است.این پدیده جهانی ، به طول قرنهای متمادی به دست حاکمان قدرت - نهادینه و به اجرا گذاشته شده است.با تلاشهای ارزنده ایی در دوران معاصر- بخشی از حقوق و خواسته های انسانی مقدور و عملی گردیده است.

اما نقض حقوق انسانی همواره توسط رژیمهای توتالیتر تولید و باز تولید می شود و به منظور ریشه کن کردن آزادی های اجتماعی، فردی و دسترسی نداشتن به آزادی اندیشی و عملا بر اثر فشارهای وارده نابودی یک جامعه انسانی را با خود به همراه دارد.

طبق ضوابط بین المللی حقوق بشر که از سال 1948 به بعد توسط سازمان ملل و سازمانهای منطقه ای وضع شده کلیه اشکال "مجازات و رفتار بیرحمانه،غیر انسانی و تحقیر آمیز" را منع کرده است و عفو بین الملل اصولا و بی قید و شرطی مخالف مجازات اعدام است.امابا اینحال، باز غبار این پدیده حل نشده، همچون دردی است بر جان و روان همگان که روزانه شاهد هزاران نقض حقوق بشری در اقصا نقاط جهان می باشیم.

حقوق انسانی تجاوز ناپذیر است! بیاید با هم به مرور نقض حقوق انسانی در ایران بپردازیم.
جمهوری اسلامی در نقض مستمر حقوق اولیه انسانی یعنی آزادیهای فردی و اجتماعی و داشتن حق حیات و در کل پایمال کردن ارزش و کرامت انسانی گوی سبقت را از همگان ربوده است.
گر چه ضبط و ثبت خشونتها و نقض حقوق انسانی در جمهوری اسلامی آمار و ارقامی سنگین و طولانی دارد.من در اینجا سعی بر بازنگری برخی از این حوداث که اهمیتی بس عظیم دارند،اشاره می نمایم.در این بازنگری تلاش می شود تا تاریخ تاریک پایمال شدن حقوق انسانی را بیان و مستند سازی کنم،در تقابل با سیاستهای جمهوری اسلامی که به انحاء و اشکال گوناگون سعی و تلاش بر انکار آن دارد و تاریخ تاریک وسیاه خود را برای نسل جدید و جوان به گونه ای دیگر به تصویر وبنمایش می گذارد .در جایی خواندم تاریخ مردگان را می شود کج نوشت اما تحریف تاریخ زنده گان بسی دشوار است!
دراینجا کوتاه ونکته وار به بخشی از موارد نقض حقوق انسانی در30سال گذشته می پردازم!
اولین نقض حقوق انسانی راجمهوری اسلامی بعد از بدست گرفتن قدرت در سال 1357 با طرح "رفراندم آری یا نه" یعنی نفی حقوق و اراده فردی زیر پا گداشت و با عوام فریبی افکار عمومی که عملا بدون فرصت و شناخت از جمهوری اسلامی و اجزاء و پیکره اش بودند را برای شرکت در این نمایش انتخاباتی تهیج کرد.بنابر این انتخاباتی که بدون اراده و تصمیم فردی است به معنای سلب حقوق انسانی و اجتماعی می باشد.
بازنگری رویدادهای دیگرکه در آن آشکارا حقوق انسانی نقض وپایمال شده است - رژیم جمهوری اسلامی ابتدا اعدام ها رادر پشت بام مدرسه علوی ( محل اقامت خمینی بعد از بازگشت به ایران)، و سپس به بیمارستان ها ، خیابان ها و فرودگاه کردستان انتقال داد. به مدت چند روز بعد از قیام، ترور و اعدام در ترکمن صحرا آغازگردید،ترور فعالین پيشرو کارگری که از پیش شناسائی شده بودند، صورت گرفت. سرکوب زنان ( تحمیل حجاب ، تصویب قوانین ارتجاعی ضد زن و ..... ) و در سال 59 با بستن دانشگاه ها به بهانه انقلاب فرهنگی، سرکوب و مرگ دانشجویان در تهران، تبریز، اهواز....، در ادامه ،30خرداد 60 با آن تابستان مرگ و بعد ازآن سالهای67-60با نسل کشی و اعدام هزاران کمونیست و آزادیخواه ومخالفین ، وهمچنین قتل های زنجیره ائی (ترورهایی سیاسی ) و وقایع کوی دانشگاه ودهها فاجعه انسانی دیگرازجمله اعدام جرایم غیر سباسی واعدام دگراندیشان و این روند ضد انسانی خود را تا به امروز یعنی کشتن وبه قتل رساندن تعداد بیشماری که در تظاهرات های ماههای اخیردرتابستان سال 88 شرکت داشتند، ادامه پیداکرده است .

ازاین منظر،بحث نقض حقوق انسانی ودفاع ازارزش انسان بسیار مهم و اساسی می باشد واگر ما درگذشته ،علیه فرهنگ سرکوب ونقض حقوق انسانی ومبارزه با اندیشه اعدام ،اعتراضات جدی تری را صورت می دادیم واگر اقدام ومبارزه برای الغای مجازات اعدام در ایران را از همان موقع ها در دستور کارمان می داشتیم ،شاید هزاران انسان شریف وآگاه در زندانها اعدام نمی شدند واکنون چون زنده گان حق حیات را دارا بودند . و از اینروست که من معتقدم طرح و دفاع از لغو مجازات اعدام درایران دفاع از حقوق بشر برای آینده است .

دراین حین ،بایستی در درجة نخست فرهنگ خشونت‌زدايي رادر عرصه‌های مختلف جامعه‌ مطرح ساخت که این فرهنگ سازی وکنش وتلاش آگاهانه بر دوش همه کسانی که با توحش وزدودن بی‌عدالتيهای بيشمار اجتماعی، طبقاتی، اقتصادی، فرهنگی، سياسی و غيره‌ از چهره جامعه‌ مبارزه می کنند ، سنگینی می کند!!
فرهنگ سازی پروژه ای است بس طولانی و حیاتی که با زبان و افکار و ایده ها و با تلاشی آگاهانه در خود – خانواده و جامعه شکل و ارتباطی مستقیم برقرار می کند – صحبت کردن به صورت آگاهانه تفکری را ایجاد می کند و وقتی تفکر درباره چیزی ، موضوعی ، ایده ایی داریم در واقع در سکوت با خودمان و جمع دیگر از خود صحبت می کنیم.زمانی که درباره تغییر نرم،فرهنگ،سنت و زمینه های آن می پردازیم ارتباطی چند گانه در محیط زندگی – کار – خانه و در مجموع در جامعه ایجاد کرده ایم.در این ارتباط روابط عمومی و چند گانه ارتباطها و نهادینه کردن تغییر نرم ،سنت قوانین مخاطبانی بنام شهروندان زن و مرد – نهادهای اجتماعی – شبکه های سیاسی،تشکل های دمکراتیک به یاری این فرهنگ سازی ریشه ایی عمل خواهند کرد و در بالاترین سطح ممکن تغییر ساختار اجتماعی و سیاسی را امکان پذیر خواهند کرد.
مقوله فرهنگ بیش از همه محتاج فرهنگی است که هر کس پاسخگو و مسئولیت پذیر ایفای نقشی برای به چالش کشاندن جامعه بسته و غیره دمکراتیک به دلیل تمرکز قدرت و تصدی اقتدار گرایانه و انحصاری که به ویژه بر جامعه و فرهنگ دارد.
برای ایفای نقش فردی و جمعی ،یکی ازشرایط پاسخگویی و تداوم فرهنگ سازی اطلاع رسانی و آگاه ساختن می باشد. ما در عصر الکترونیک و اینترنت ،ارتباطات یعنی گسترش آگاهی در سطح جهان و انتقال این آگاهیها می باشیم- ما در عصر رسانه ها و مدیا زندگی می کنیم ،از این منظر این روابط در جایگاه مناسب و جایگاه شایسته پیوندی مناسب برای فرهنگ سازی ریشه ای را به دوش دارد که به قصد روشنگری و نه توجیه ،نه پنهان کاری،شفاف و علنی برای کمک به ارتقاء درک و مفهوم فرهنگ سازی ریشه ایی عمل بکنند!

فرهنگ سازی تلاش آگاهانه ،آموزش ، آگاهی جمعی و تعایم وتربیت است که بایستی مورد توجه و در دستور کار روزانه - قرارد گیرد .
طبق آمارهایی که همگان داریم ، تلاشهایی برای منع اعدام و رفع خشونتهای دولتی در سراسر جهان دستآوردهایی را با خود بهمراه داشته است!
به عنوان نمونه تلاش برای لغو مجازات اعدام وخشونتهای دولتی که در سالهای اخیر آهسته آهسته به یکی از مبارزات جدی و ضروری تبدیل شده است در این راستا وجامعه اگاهتر می شود که زندان واعدام عملی جنایتکارانه و در جهت نابودی و نیست انسانی است. چراکه عمیق ترین ریشه ها و پیوندهای انسانی سرکوب شدگان رامورد هجوم ونابودی قرار داده است .
به همین منظور بایستی مجازات اعدام ونقض حقوق انسانی ا ز قوانین تمامی "دولت ها " برداشته شودو برای پایان بخشیدن و رهائی از قصاص و سنگسار، قتل و اعدام دهها و صدها زندانی محکوم به مرگ به هر دلیل.... سیاسی و غیر سیاسی ، جنسی، ملی ،مذهبی، روابط هم جنس گرایانه، رابطه جنسى خارج از ازدواج و روابط طبیعی جنسی ، حریم های شخصی و اقشار نابود شده اجتماعی همچون معتادین وقتل عمدی( زن ومرد کشی )مبارزه کنیم .ضرورت طرح خواست لغو مجازات اعدام نه تنها در امروز ایران حیاتی و مهم است بلکه برای آینده جامعه ایران که بدور از قتل و جنایت، سرکوب و اختناق، زندان و شکنجه وناهنجاریهای اجتماعی ، امری حیاتی و تعیین کننده است!

  مینا زرین

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen